visualization

ایالات متحده آمریکا 
انگلستان 
  • n.形象;形象化;显现;想像
  • وب可视化;视觉化;观想
n.
1.
显现;形象;想像;形象化

جمله نمونه

تعریف:
دسته:همههمه,دهان و دنداندهان و دندان,نوشته‌شدهنوشته‌شده,عنوانعنوان,فنیفنی
منبع:همههمه,فرهنگ لغتفرهنگ لغت,وبوب
دشواری:همههمه,آسانآسان,وسطوسط,سختسخت